Discoverشعر | با صدای شاعررضا براهنی | دف
رضا براهنی | دف

رضا براهنی | دف

Update: 2025-09-243
Share

Description

▨ شعر: دف

▨ شاعر: رضا براهنی

▨ با صدای: رضا براهنی

▨ موسیقی ها از مجید آهنگر و نبیل یوسف شریداوی

▨ پالایش و تنظیم: شهروز

ـــــــــــــــــ

تقدیم نامه‌ی شاعر: به آیدین آغداشلو

ـــــــــــــــــ

دف را بزن! بزن! كه دفيدن به زير ماه در اين نيمه شب، شب

دفماه‌ها

فرياد فاتحانه‌ی ارواحِ های‌های و هلهله در تندري ست كه مي‌آيد

آری، بِدف! تلالوِ فرياد در حوادث شيرين، دفيدنی ست كه

مي‌خواهد فرهاد

دف را بِدف! كه تندرِ آينده از حقيقت آن دايره، دميده، دمان است

و نيز دمان‌تر باد!

دف در دفِ تنيده و، مه در مهِ رميده، خدا را بِدف! به دف روحِ

آسمان، به دف روحِ من بِدف!

شب، بعد از اين سكوت نخواهد ديد

من، بعد از اين شب توفانی

تا صد هزار سال نخواهم خفت

شب را بِدف! دفيدنِ صدها هزار دف!

مهتاب را

با روح من بِدف! دف خود را رها نكن، تو را به لذت اين لحظه

می‌دهم قسم، دفِ خود را رها

نكن!



ای كردِ روح!

گيسو بلند!

قيقاج‌چشم!

ابرو كشيده سوي معجزه‌ها، معجرِ هوس!

خشخاش‌چشم!

خورشيدلب!

دزدِ هزار آتش، ای قاف! اي قهقهِ گدازه‌ی مس در تب طلا،

دفدفدفِ تنورِ تنم را بدف! دف خود

را رها نكن!



سياره‌هایَ دف

در باغ‌های چلچله می‌كوبند

دفدفددفددف

از اين قلم

چون چشم تو

خون می‌چكد

دفدفددف


يك زن كه در سواحل پولاد می‌دويد

فرياد زد: خدا، خدا، خدا تو چرا آسمان تهران را از ياد برده‌ای؟

دف صورت طلايی ماه تمام را از آسمان به زن ايثار كرد


دفدفددفددف

دفدفددفددف

دفدفددفددف


محبوب من!

ای آسمان!

زنمردِ روح!

راز ترنج!

خشخاش‌چشم!

دفدفدفِ تنور تنم را بِدف!

ای كردِ روح!

كركوك را به صولت فرياد خود بكوب،

بر كوه قاف!

دفدفددف

دفدفددف

سيمرغ جان، بِدف! دفِ البرز را بدف! دفينه ي ارواحِ سنگ را بيدار كن! البرز را بيدار كن!

دفدفددف

دفدفددفددف

ارواحِ سنگ گشته‌ی اجداد خواب را بيدار كن!

سيمرغ جان!

بيداد كن!

دفدفددف

دفدفددفددف

دفدفددفددفددفدف


وقتي كه بر صحاریِ ياقوتی

دفدفد فست كه می‌كوبد

طالع شويد بر من و بر شانه‌های من،

ای سينه‌های دف!

دفدفدفست كه می‌كوبد

انگشتِ ارغوان

با مشتی از

عطر و عسل

دفدفدفست

دفدفدفست كه می‌كوبد

من ساحلم

امواج

دفدفدفست كه می‌كوبد

خاكم

سمِ ستور

دفدفدفست كه می‌كوبد


روح قديم قونيه در زير خاك، آتش گرفته، قونيه بر شانه‌های خاك،

چون ارغوان و لاله

دميده‌ست

دفدفدفست كه می‌كوبد

بر قونيه


آه اي جوان!

ای اُرموي!

ای روحِ دم زدن!

دفدفدفست كه می‌كوبد

بر مولوی


بر دشت‌های شادِ برشته نوشته است

تبريز،

شمس را

ای ارموی!

اي بابِل جوان زبان‌های اولين

روح قديم قونيه در زير خاك، آتش گرفته، قونيه بر شانه‌های خاك،

چون ارغوان و لاله

دميده‌ست

دفدفدفست كه می‌كوبد

بر قونيه


باد از كمركش سبلان می‌زند اريب و، به درياچه‌ای كه بر آن قوم

ماد اتراق كرده است، فرو

می‌ريزد

دفدفدفست كه می‌كوبد

خورشيدي از سهندِ سحرخيز می‌زند چشمك، بر قله‌های منتظر

كوه ماد، به الوند

زرتشت شرق‌های كهن در ميان ماست

دفدفدفست كه می‌كوبد

بر بام‌های ما


شير شتر

بر بام ظهر

شطحِ شراب

بر قامت زبان

دفدفدفست كه می‌كوبد

دريایِ زنبق است كه بر پشت بام ما

بيتوته می‌كند

دفدفدفست كه می‌كوبد

روی هدف

دفدفدفست كه می‌كوبد

دفدفدفست

دفدفدفست

دفدفدفست كه می‌كوبد


آه، ای جوان! اجازه بده تا ببوسمت!

آن حنجره

بوسيدنی ست

ای ارغوان!

آه، ای جوان!

مشتِ عسل!

عطر و عسل!

بوسيدني!

ای حنجره

ای ارغوان!


دفماهِ من به د‌ور جهان چرخ می‌زند

در پشت دف

ماهِ تمام

ماهِ تمام

ماهِ تمام

دفدفدفست كه می‌كوبد

اشك و عسل!

رطلِ شراب!

ای آبشار!

دفماهِ من به دور جهان چرخ می‌زند

دفماهِ من

زنمردِ من

روی هدف!

روی هدف!


دف را بزن! بزن! كه دفيدن به زير ماه در اين نيمه شب، شبِ

زرتشت شرق‌های كهن در ميان ما

فريادِ فاتحانه ارواحِ های‌های و هلهله در تندری ست كه می‌آيد

دفماهِ من به دور جهان چرخ می‌زند

دف‌های نور، هاله‌ی سياره‌های سر

از آسمانِ حيرت گردن‌ها

از شانه‌های شاد تجلی‌ها

سر می‌پرد

سر می‌جهد

سر را

دف می‌زند

دف را

سر مي‌زند

شمشير دفدفست كه سرهای خلق را

از بيخ می‌زند

سر می‌زند

دف می‌زند

آه، ای جوان!

ای ارغوان!

آن حنجره

بوسيدنی ست!

بوسيدنی!

سر می‌زنی!

شمشير دفدفست كه سرهای خلق را

از بيخ می‌زند

دف می‌زنی؟

سر می‌زنی؟



گردنكشانِ سرخ جدا از سر

گردنكشانِ معجزه، در راه‌های دور

رنگين كمانِ حيرتِ دفدفدفست كه می‌كوبد را

با خويش ميبرند

در رهگذار باد، هزاران ستاره نيز

دفدفدفست كه می‌كوبد را

فرياد می‌زنند

آنك ستاره‌ها همه سياره‌های سر

سياله‌ی طراوتی از شيوه‌های دف، دفدفدفست كه می‌كوبد،

می‌بارد

دف مثل مخملی ست كه با سحرش

سياره‌های عاشق و شيدا را

پوشانده است


دورت بگردم، اِی دفِ ديوانه، اِی دفِ ديوانه، دفدفِ ديوانه، اِی ی ی

ی . . .

۱۹ فروردين ۶۸ تهران

اولین شعر از کتاب خطاب به پروانه ها، صفحه ۹

Comments 
00:00
00:00
x

0.5x

0.8x

1.0x

1.25x

1.5x

2.0x

3.0x

Sleep Timer

Off

End of Episode

5 Minutes

10 Minutes

15 Minutes

30 Minutes

45 Minutes

60 Minutes

120 Minutes

رضا براهنی | دف

رضا براهنی | دف